کد مطلب:315514 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:158

خلافت امام حسن
امام حسن (علیه السلام) پس از وفات پدر، در حالی كه اوضاع سیاسی و اجتماعی بر ضد او بودند، رهبری دولت اسلامی را به عهده گرفت. اكثریت قاطع سران و فرماندهان نظامی در نهان و آشكار به معاویه گرایش داشتند و او با زر به جنگشان رفته و با اموال خود برده شان كرده بود. اندیشه ی خوارج نیز بسان خوره در میان بخشهای مختلف سپاه حضرت، در حال پیشروی بود و شعار نامشروع بودن حكومت امام حسن - و حكومت امام، امیرالمومنین - را اعلام می كرد. لذا مردم چندان استقبالی از بیعت با حضرت نكردند و نیروهای مسلح نیز از خود حرارتی نشان ندادند، بلكه مجبور به بیعت شدند. این مسأله امام را نسبت به آنان اندیشناك ساخت و به عقیده ی ناظران سیاسی در سپاه امام، سپاه فرورفته در گرداب فتنه و بددلی بود و خطر آن برای امام بیش از خطر معاویه به شمار می رفت و به هیچ وجه مصلحت نبود كه امام با چنین سپاه آشفته و ناهمراه به هیچ یك از میادین نبرد پاگذارد.



[ صفحه 101]



به هر حال، امام زمام حكومت را كه دچار سستی، آشفتگی، ضعف، فتنه و تنش بود، به عهده گرفت. تسلط بر اوضاع اجتماعی و به زیر سلطه درآوردن شهرها به وسیله ی سپاه، تنها از دو راه ممكن بود:

راه اول: برقراری حكومت نظامی در شهرها، سلب آزادیهای عمومی، گسترش ترس و وحشت و بازداشت مردم با تهمت و گمان؛ روشی كه شیفتگان قدرت می پویند و امروزه در میان ملتهای خود اجرا می كنند، این روش از نظر امامان اهل بیت (علیهم السلام) كمترین مشروعیتی نداشته اگرچه به پیروزی منجر گردد.

آنان معتقد به ایجاد و گسترش زندگی آزاد و كریمانه برای مردم و راندن روشهای انحرافی از آنان بودند.

راه دوم: بركشیدن طبقه ی سرمایه داری و صاحبان نفوذ و دادن امتیازات خاص و پستهای حساس و بخشیدن اموال به آنان و مقدم داشتن آنان بر گروههای ملت. اگر امام این كار را می كرد و این راه را برمی گزید، همه ی مشكلات حل می شد، كارها به روال عادی برمی گشت و سپاهیان از تمرد و سرپیچی دست می كشیدند، لیكن حضرت از این روش بكلی دور بود؛ زیرا شریعت خدا آن را روا نمی دارد. روش سیاسی امام حسن (علیه السلام) روشن و بدون ابهام بود؛ تمسك به حق و دوری كردن از بیراهه ها اگرچه به پیروزی منجر گردد، راه و رسم آن حضرت بود.